کد مطلب:275259 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:274

توجیه 03
اگر تقدیر خداوند قادر حكیم چنان باشد كه چنانكه بعضی از ملائكه واسطه نزول بعضی بركات و انجام ماموریت هائی شده اند، فیوض عامه و خاصه به واسطه امام به سائرین برسد و امام مجرای فیض باشد، خواه ناخواه وجود و بقاء سائر ممكنات كه به فیض الهی حدوث و بقا دارند، به مجرای فیض او كه به تقدیر او از آن مجرا فیض به آنها می رساند مرتبط خواهند بود، و اگر چه در فرض عدم این مجاری فیض باز هم فیاضیت خدا اگر قصوری در مفاض نباشد، برقرار است، اما می توان گفت كه ممكنات همه آن استعداد را ندارند كه بدون واسطه تلقی فیض نمایند و قصور خودشان مانع از كسب فیض به



[ صفحه 38]



طور مستقیم است، نظیر اینكه در تعداد معدودات شمارش از یك شروع می شود و بدون آن دوم و سوم و بیشتر معدود نمی شود، و اعداد بعد از یك همه به گونه ای حاوی عدد یك می باشند، هر چند معدودشان غیرهم باشند. و این نه برای نقص قدرت شمارش كننده است، بلكه به جهت این است كه عنوان معدود سوم مثلا، بدون عنوان معدود دوم و اول امكان وجود ندارد. همچنین فیوض الهی بدون رسیدن به مخلوق اكمل و اشرف، امكان وصول آن به مخلوق ما دون نیست، نه برای اینكه در فیض قصوری است بلكه برای آنكه فیض گیرنده استعداد ندارد. لذا امام - علیه السلام - كه در جنبه یلی الربی و یلی الخلقی كامل است، واسطه ایصال بركات می باشد، چنانكه بسیاری از نعمت های الهی در این عالم به واسطه و بلكه به وسایط به ما می رسد، و چنانكه شاخه ها و برگ های درخت به واسطه تنه درخت و ریشه درخت از آب و مواد زمین كه برایشان مقرر شده است، استفاده می نمایند، و چنان كه همه مردم استعداد تلقی وحی را ندارند و باید به واسطه نبی و پیغمبر باشد، امكان دارد كه تمام فیوض یا بعضی فیوض دیگر نیز به همین نحو با وسایط مقتضی و مناسب به نیازمندان و مستعدان برسد. بدیهی است چنین واسطه ای غیر از امام نخواهد بود و مسئله یك مسئله تكوینی خواهد شد كه تخلف از آن نامعقول است. یكی از محدثین بزرگ اهل سنت بنام ابراهیم بن محمد جوینی شافعی متوفی سال 730، در كتابی كه بنام فرائد السمطین آن را موسوم كرده است (ص 45 - ج 11 (حدیثی را به سند منتهی به حضرت زین العابدین - علیه السلام - روایت كرده



[ صفحه 39]



است، كه در ضمن آن فرمود: و نحن الذین بنا یمسك الله السماء ان تقع علی الارض الا باذنه، و بنا یمسك الارض ان تمید باهلها و بنا ینزل الغیث، و ینشر الرحمه و یخرج بركات الارض و لولا ما فی الارض منا لساخت باهلها: یعنی مائیم كه به ما نگاه می دارد خدا آسمان را از اینكه بر زمین افتد، مگر به اذن او، و به ما زمین را نگه می دارد از اینكه به اهلش مضطرب گردد و به واسطه ما (یا برای ما و به طفیل وجود ما) باران نازل می كند و نشر رحمت می نماید و بركت های زمین را بیرون می آورد، و اگر آنچه (آن كس) كه در زمین است از ما، نبود، زمین اهل خود را فرو می برد [1] .

بدرالدین رومی، شارح قصیده برده، در شرح خود به نام تاج الدره فی شرح البرده در شرح این بیت:



و كل آی اتت الرسل الكرام بها

فانما اتصلت من نوره بهم



می گوید: هر معجزه از معجزاتی كه پیامبران آوردند و سایر آیاتی كه دلالت بر كمال فضل و راستی گفتارشان از علم و حكمت



[ صفحه 40]



در ایشان دارد، متصل به ایشان و واصل به ایشان نشد، مگر از نور او كه اول هر نور و مبدا آن است. زیرا كه فرمود: اول ما خلق الله نوری و شكی نیست كه انبیاء و رسولان همه از نور واحد مخلوق می باشند و آن نور پیغمبر ما است. پس انوار ایشان، شعبه هایی از آن نور و فروع آن نورند و او نور الانوار و شمس الاقمار است. و عصام اسفراینی در شرحش بر برده می گوید: انوار سایر پیغمبران اثری از آثار نور آن حضرت است، پس از نور محمد است نور عرش و كرسی، و نور آفتاب و ماه، و انوار جمیع پیغمبران. الخ [2] .

و نیز بدرالدین رومی در شرح این بیت بوصیری:



فانه شمس فضل هم كواكبها

یظهران انوارها للناس فی الظلم



می گوید: این آیات روشن به انبیا از نور پیغمبر - صلی الله علیه و آله - رسید، به جهت اینكه او خورشید فضل خدا و رحمت از برای عموم مردم است و پیغمبران مظاهر نور او و حاملان سر او به حسب درجات استعدادات و مراتب قابلیت های خود بودند، انوار حقایق و اسرار دقایق آن حضرت را برای اقوام خود به دعوت آنها به تصدیق او و اقرار به آمدن او اظهار می كردند چنانكه ماه نور آفتاب را ظاهر می نماید و حكایت می كند. [3] .



[ صفحه 41]




[1] مخفي نماند كه در كتاب فرائد السمطين بعضي احاديث مبشره به حضرت مهدي - عليه السلام - را روايت كرده است و در مقام مدح آن حضرت در ديباچه كتاب مي گويد: الحجه القائم بالحق العارف بحقائق ما صدر من الكاف و النون المحيط علما بدقائق ما جري به القلم و نفث به النون، سبحانه من لطيف خبير زرع في اراضي الايجاد و التكوين حبه الولايه فاخرج شطاها بعلي المرتضي سيف الله المنتضي، و آزره بالائمه المعصومين من ذريته اهل الهدايه و التقوي فاستغلظ بميامن اجتهاد اولياء الله الصالحين، ذوي المجاهدات و المكاشفات المجدين في قمع الهوي فاستوي علي سوقه بالمهدي المكين الامين و بالاخره اين عالم سني يكي از علماء اهل سنت است كه معتقد به امامت ائمه اثني عشر - عليهم السلام - است.

[2] خلاصه العبقات، ص، 177 و 178.

[3] خلاصه العبقات، ص، 178 و 179.